loading...
امتحان
بازدید : 262 سه شنبه 05 اسفند 1393 نظرات (0)

موازنه وترصيع

دل

به

اميد

روي

او

همدم

جان

نمي شود

جان

به

هواي

كوي

او

خدمت

تن

نمي كند

 

اين

لطايف

كز

لب

لعل

تو

من

گفتم

كه

گفت

وين

تطاول

كز

سر

زلف

تو

من

ديدم

كه

ديد

 

هر مصراع از بيت نخستين، يك جمله است. كلمه هاي دو جمله را رو به روي هم نوشته و به هم ارتباط داده ايم. همان طور كه مي بينيد، تمام كمله هايي كه رو به روي هم قرار گرفته اند (به جز كوي و روي) سجع متوازن اند. اين تقابل سجع ها افزايش دهنده ي موسيقي دروني شعر است.
در شاهد دوم، كلمات جمله هاي اول و دوم را شماره گذاري كرده ايم. تمام كلمات هم شماره به جز كلمات تكراري – سجع متوازن اند و آهنگ دل نشين بيت تا حدي مديون اين سجع هاست كه علاوه بر موسيقي بيروني (وزن) واژه هاي دو مصراع را نيز هم وزن ساخته است.

 

  موازنه :

تقابل سجع هاي متوازن در دو يا چند جمله است كه به هم آهنگي آن مي انجامد. آرايه ي موازنه در شعر شاعراني چون مسعود سعد و سعدي به فراواني يافته مي شود.  

 

موازنه اي كه ، همه سجع هاي آن متوازي باشد «ترصيع» نام دارد.  

برگ  بی برگی  بود  ما را  نوال

مرگ بی مرگی  بود ما را  حلال

 

  جناس

گلاب است گويي به جويش روان / همي شاد گردد زبويش روان

صد هزاران گل شكفت و بانگ مرغي برنخاست/ عندليبان را چه پيش آمد هزاران را چه شد

اي مهر تو در دلها وي مهر تو بر لبها/ وي شور تو در سرها وي سر تو در جان ها

آن كس است اهل اشارت كه بشارت داند/ نكته هاست بسي محرم اسرار كجاست

 

كار دلم به جان رسد كارد به استخوان رسد/ ناله كنم بگويدم : دم مزن و بيان مكن

به ابيات اول و دوم دقت كنيد. در هر يك از آنان ها دو واژه مي يابيد كه در لفظ مشترك و در معني متفاوت اند؛ يعني ، صامت ها و مصوت ها آن ها از نظر نوع و تعداد و ترتيب يكسان است؛ مانند: «روان و روان» در بيت اول «هزاران هزاران» در بيت دوم . اكنون به بيت هاي بعدي نگاه كنيد.
در اين بيت ها واژه هايي را مي يابيد كه در يك مصوت كوتاه يا يك صامت اختلاف دارند، مانند : «مهر و مُهر ،‌سَر و سِر» در بيت سوم «اشارت و بشارت» در بيت چهارم.
در آخرين بيت نيز «كارد» يك صامت بيش از «كار» دارد و تنها متفاوت آن در همين نكته است. اين هم جنس و شباهت تام ياناقص واژه ها را در لفظ جناس مي گويند. نيكوترين جناس آن است كه با اقتضاي معني در گفتار پديد آيد؛ به گونه اي كه نتوان جاي آن را با هيچ واژه اي ديگر عوض كرد. به دو كلمه ي هم جنس با معني متفاوت كه در يك مصراع يا بيت به كار مي رود «اركان جناس» گويند.
جناس :‌يكساني و هم ساني دو يا چند واژه است در واج هاي سازنده با اختلاف در معني.
دو كمله ي هم جنس گاه جز معني هيچ گونه تفاوتي با هم ندارند و گاه علاوه بر معني، در يك مصوت يا صامت با هم متفاوت اند. ارزش جناس به موسيقي و آهنگي است كه در كلام خلق مي كند و زيبايي جناس در گروه ارتباط آن با معني كلام است.
جناس در شعر و نثر به كار مي رود.

خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده بازجید روان

باید به مژگان رفت گرد از طور سینین / باید به سینه رفت زین جا تا فلسطین

بازدید : 35 سه شنبه 05 اسفند 1393 نظرات (0)

سجع

توانگري به هنر است نه به مال و بزرگي به عقل است نه به سال.
هر چه در دل فرو آيد، در ديده نكو نمايد.
مال از بهر آسايش عمر است نه عمر از بهر گرد كردن مال.
در مثال اول ، كلمات «مال و سال» كه در پايان دو جمله آمده اند هم وزن اند و واج هاي پاياني آن ها نيز يكي است. در مثال دوم، كلمه هاي «آيد و نمايد» كه در پايان دو جمله آمده اند هم وزن نيستند اما واج هاي آخر آن ها يكسان است.
در مثال سوم ، دو كلمه ي «عمد و مال» كه در پايان دو جمله آمده اند فقط هم وزن اند.
آرايه ي سجع زماني پديد مي آيد كه سجع ها در پايان دو جمله بكار روند و آهنگ دو جمله را به هم نزديك سازند. درست مانند قافيه كه در پايان مصراع ها يا بيت ها مي آيد. اگر سجع ها در يك جمله در كنار هم به كار روند‌«تضمين المزدوج» ناميده مي شود. سجع‌: يك ساني دو واژه در واج يا واج هاي پاياني ، وزن يا هر دوي آن هاست.
آراي ي سجع در كلامي ديده مي شود كه حداقل دو جمله باشند زيرا سجع ها بايد در پايان دو جمله بيايند تا آرايه ي سجع آفريده شود.  

انواع سجع

همه كس را عقل خود به كمال نمايد و فرزند خود به جمال
الهي اگر كاسني تلخ است، از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است، از دوستان است. هر كه با بدان نشيند نيكي نبيند.
محبت را غايت نيست، از بهر آن كه محبوب را نهايت نيست
متكلم را تا كسي عيب نگيرد سخنش صلاح نپذيرد.
ملك بي دين باطل است و دين بي ملك ضايع
به كلمات مسجع در مثال اول (كمال و جمال) ،‌دوم (بوستان و دوستان) و سوم (نشيند و نبيند) بنگريد،‌اين كلمات هم وزن اند وواج هاي پاياني آن ها نيز يكي است اين نوع سجع را متوازي گويند.
در مثال چهارم و پنجم، پايه هاي سجع (غايت و نهايت، نگيرد و نپذيرد) در واج هاي آخر يك سان اند و هم وزن نيستند اين نوع سجع را «مطرّف» گويند.
در مثال ششم ، كلمات (باطل و ضايع) فقط هم وزن اند. اين نوع سجع را «متوازن» گويند.
سجع : يك ساني دو كلمه در واج هاي پاياني يا وزن يا هر دوي آن هاست.
انواع سجع :‌اشتراك در واج هاي پاياني = سجع مطرّف
اشتراك در وزن = سجع متوازن
اشتراك در واج هاي پاياني + اشتراك در وزن = سجع متوازي
سجع در نثر و شعر به كار مي رود. فايده ي آن ايجاد موسيقي در نشر و افزايش موسيقي در شعر است.
سجعي كه به تكلف خلق شود، ارزش هنري ندارد. نثر و شعري كه سجع در آن بكار رود مسجع ناميده مي شود

ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلانشینان را کشتی نوح است.

چشم ما را ضياي خود ده  و ما   را آن ده كه آن  به

 

بازدید : 29 سه شنبه 05 اسفند 1393 نظرات (0)

حقيقت و مجاز

طاقت سر بريدنم باشد / وز حبيبم سير بريدن نيست
يكي درخت گل اندر ميان خانه ي ماست / كه سروهاي چمن ، پيش قامتش پستند

«سربريدن» و «سير بريدن» به كار رفته است. «سر» در اولين مصراع، حقيقت و به معني يكي از اندام هاي آدمي است كه جايگاه مغز است و چشم و گوش و بيني و ...در آن جاي دارند.
«سر» در دومين مصراع مجاز و به معني «انديشه، قصد و تصميم» است. بقيه ي مصراع «قرينه» است؛ زيرا ذهن را از توجه به معني حقيقي باز مي دارد. علاقه اي كه ميان دو معني وجود دارد، اين است كه سر «محل و جايگاه» انديشه است و به همين دليل مي توان سر را در معني فكر و انديشه بكار برد.
«درخت گل» يك مجاز است ؛ زيرا در غيرمعني اصلي خود – يعني ، يار – به كار رفته است . بقيه ي كلمات قرينه اند؛ زيرا ذهن را از توجه به معني حقيقي – يعني «بوته گل» باز مي گردانند» و به جست و جوي معناي مجازي – يعني «يار» بر مي انگيزاند. علاقه اي كه گل و يار را به هم مي پيوندد و اجازه مي دهد تا يكي به جاي ديگري به كار رود، «شباهت» است؛ زيرا يار در زيبايي چون درخت گل است.
درخت گل يك استعاره مصرحه است؛ زيرا «مشبه به » تشبيهي است كه «مشبه» آن «يار» و اكنون به جاي آن بكار رفته است.
در مي يابيد كه «استعاره» نيز «مجاز» است؛ مجازي كه علاقه ي آن «شباهت» مي باشد. «استعاره»از سويي با مجاز مرتبط است؛ زيرا در غير معني اصلي به كار مي رود و از سويي به تشبيه مي رسد زيرا مشبه بهي است كه به جاي مشبه آمده است.
حقيقت :
اولين و رايج ترين معنايي است كه از يك واژه به ذهن مي رسد.
مجاز :
به كار رفتن واژه اي است در غيرمعني حقيقي، به شرط وجود علاقه و قرينه.
علاقه :
پيوند و تناسبي است كه ميان حقيقت و مجاز وجود دارد اگر علاقه نباشد مجاز هم نخواهد بود.
قرينه :
نشانه اي است كه ذهن را از حقيقت باز مي دارد و بر دو نوع است:
لفظي و معنوي
بيشتر قرينه ها لفظي اند و منظور از قرينه ي معنوي ، شرايط زمان و مكان و ... است كه مجاز بودن واژه را نشان مي دهد.
مجاز از اين رو در زبان پديد مي آيد كه الفاظ محدود و معاني نامحدودند. مجاز علاوه بر خيال انگيز بودن زبان را وسعت مي بخشد و در سخن موجب ايجاز و مبالغه مي شود.
تلاشي كه مجاز در ذهن مي آفريند راز هنري بودن و زيبايي آن است. استعاره از سويي باتشبيه و از سوي ديگر با مجاز مرتبط است.
توجه : كلماتي مانند شير كه چند معني لغوي دارند مجاز نيستند.

1 – حقيقت چيست؟ اولين و رايج ترين معنايي است كه از يك واژه به ذهن مي رسد.

 2 – مجاز را تعريف كنيد؟ به كار رفتن واژه اي است در غيرمعني حقيقي، به شرط وجود علاقه و قرينه

 3 – قرينه را تعريف كنيد؟ نشانه اي است كه ذهن را از حقيقت باز مي دارد.

 4 – چند نوع قرينه داريم نام ببريد؟ لفظي – معنوي.

 5 – منظور از قرينه معنوي چيست؟ شرايط زمان و مكان و ... است كه مجاز بودن واژه را نشان مي دهد. 

بازدید : 20 سه شنبه 05 اسفند 1393 نظرات (0)

استعاره مكنيه‌، شخصيت بخشي (تشخيص)

به صحرا شدم ؛ عشق باريده بود
تو را از كنگره ي عرض مي زنند صفير / ندانمت كه در اين دامگه چه افتاده است
قضا چون ز گردون فرو هشت پر / همه زيركان كور گردند و كر
استعاره ي مكنيه (كنايي) : مشهبي است كه به همراه يكي از اجزا يا ويژگي هاي مشبه به مي آيد. اين ويژگي وجه شبه يا يكي از وجه شبه هاي بين مشبه و مشبه به است. اين جزء يا ويژگي مي تواند به مشبه اضافه گردد يا به آن اسناد داده شود. استعاره مكنيه اي كه از اضافه شدن چيزي به مشبه به دست آيد، همان است كه «اضافه ي استعاري » خوانده مي شود.
استعاره ي مكنيه اي كه مشبه به آن «انسان» باشد ، «تشخيص» يا «انسان انگاري» نام دارد.
زيبايي استعاره ي مكنيه در گرو جزئي است كه از مشبه به انتخاب و به همراه مشبه ذكر مي شود.
استعاره مكنيه از استعاره ي مصرحه و تشبيه ، بليغ تر و مؤثرتر است ؛ زيرا ذهن براي فهم آن به دقت ، تأمل و تلاش بيشتري نياز دارد.  

ابر می گرید و می خندد  ازآن گریه چمن.

بازدید : 22 سه شنبه 05 اسفند 1393 نظرات (0)
 

 

تشبيه

 (1) دانا چو طبله ي عطار است خاموش و هنر نماي
(2) بلم آرام چون قويي ، سبكبار / به نرمي بر سر كارون همي رفت
(3) دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد / كه چو سرو پاي بند است و چو لاله داغ دارد
(4) روز چو شمعي به شب زود رو و سرفراز / شب چو چراغي به روز،‌كاسته و نيم تاب
(5) چون آينه، جان نقش تو در دل بگرفته است / دل سر زلف تو فرو رفته چو شانه است

تشبيه : ادعاي همانندي ميان دو يا چند چيز است.
مشبه ، مشبه به ، ادات تشبيه و وجه شبه پايه هاي تشبيه اند.
مشبه : چيزي يا كسي است كه قصه مانند كردن آن را داريم.
مشبه به : چيزي يا كسي كه مشبه به آن مانند مي شود.
ادات تشبيه: واژه اي است كه نشان دهنده ي پيوند شباهت است اين واژه مي تواند حرف ،‌فعل و ... باشد.
وجه شبه : ويژگي يا ويژگي هاي مشترك ميان مشبه و مشبه به است.
وجه شبه معمولاً بايد در مشبه به بارزتر و مشخص تر باشد.
مشبه و مشبه به را طرفين تشبيه مي نامند. اين دو در تمام تشبيهات حضور دارند اما ادات و وجه شبه مي توانند حذف شوند.
براي فهم يك تشبيه بايد به سراغ مشبه به رفت كه مهم ترين پايه ي تشبيه است ؛ زيرا وجه شبه از آن استنباط مي شود.
غرض از تشبيه، توصيف ، اغراق ،‌مادي كردن حالات و ... است.
راز زيبايي تشبيه در همانندي هاي پيش بيني نشده اي است كه براي انسان كشف مي كند.
اين نوع تشبيه كه معمولاً مشبه به آن از حواس مردم عادي دورتر است،‌ذهن را با شگفتي، درنگ و تلاش همراه مي سازد و اين تلاش،‌منشأ لذت هنري است.

تشبيه بليغ

(1)      ايام گل چو عمر به رفتن شتاب كرد / ساقي به دور باده ي گلگون شتاب كن
(2) چو درياي خون شد همه دشت و راغ / جهان چون شب و تيغ ها چون چراغ
(3) كه ني ام كوهم ز صبر و حلم و داد / كوه را كي در ربايد تند باد
(4) تو سر و جويباري،‌تو لاله ي بهاري / تو يار غمگساري،‌تو حور دلربايي
(5)دست از مسن وجود چون مردان ره بشوي / تا كيمياي عشق بيابي و زر شوي

وجه شبه و ادات تشبيه را مي توان از تشبيه حذف كرد.
حذف وجه شبه سبب تلاش ذهني و كسب لذت ادبي بيشتر مي گردد و بر تأثير تشبيه مي افزايد. حذف ادات تشبيه، ادعاي اتحاد و هم ساني مشبه و مشبه به را قوت مي بخشد و تلاش و كندوكاو ذهن را افزون مي سازد.
تشبيهي كه ادات و وجه شبه آن حذف شود، «تشبيه بليغ» نام دارد.

  تشبيه بليغ بر دو نوع است:

1 – اسنادي ،‌كه در آن «مشبه به» به «مشبه» اسناد داده مي شود، مانند : علم نور است.
2 – اضافي كه آن را اضافه ي تشبيهي مي خوانند و در آن يكي از طرفين تشبيه به ديگري اضافه مي شود، مانند: درخت دوستي (مشبه به ، به مشبه) لب لعل (م شبه ، مشبه به) مس وجود، قد سرو و ... تشبيه بليغ رساترين ،‌زيباترين و مؤثرترين تشبيهات است.  

استعاره مصرحه (آشكار)

بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايه بان دارد / بهارعارضش خطي به خون ارغوان دارد
گلا و تازه بهارا ، تويي كه عارض تو / طراوت گل و بوي بهار من دارد

شاعر در توصيف طلوع خورشيد مي گويد:
هزاران نرگس از چرخ جهان گرد / فرو شد تا برآمد يك گل زرد
نفسي بيا و بنشين ، سخني بگو و بشنو / كه به تشنگي به مردم بر آب زندگاني

استعاره ي مصرحه : بيان «مشبه به» و اراده ي تمامي اركان تشبيه.
در استعاره لفظ در غيرمعني اصلي به كار مي رود.
مصرحه (:آشكار) ناميدن اين استعاره به سبب آن است كه از طريق مشبه به،‌به آساني مي توان به وجه شبه و مشبه دست يافت.
غرض از استعاره ي مصرحه : اغراق ، تأكيد، ايجاز ،‌محسوس و عيني كردن امور و ... است. تشبيه ادعاي همانندي و استعاره ادعاي يك ساني است.
در استعاره، ‌تشبيه به فراموشي سپرده مي شود؛ گويي كه مشبه فردي از افراد مشبه به است.
استعاره ذهن را با شگفتي، درنگ و جست و جو رو به رو مي سازد و زيبايي آن نيز برخاسته از همين معني است. استعاره از تشبيه رساتر و خيال انگيزتر و در برانگيختن عواطف، مؤثرتر است؛ زيرا خود از درون تشبيه بليغ كه رساترين نوع تشبيه است – خلق مي شود.

شر كه آن ديد، دشنه باز گشاد    /    پيش آن خاك تشنه رفت چو باد

در چراغ  دو  چشم او  زد  تیغ             نامدش کشتن  چراغ  دریغ

بازدید : 27 جمعه 05 دی 1393 نظرات (0)

The

حرف تعریف The همیشه قبل از اسم هایی که برای شنونده شناخته شده هستند استفاده میشود.

در موارد زیر اسم برای شنونده شناخته شده است:

اسمی که قبلا نام آن را برده ایم.

I saw a cat yesterday.

The cat was fat.

در جمله ی اول استفاده از حرف تعریف a قبل از اسم نشان می دهد که اسم برای شنونده نا آشنا ست ولی در جمله ی دوم شنونده میداند که شما درباره ی گربه ای صحبت میکنید که دیروز دیده اید.

اسمی که بعدأ آن را توصیف می کنیم.

John likes the house which I bought last week.

در این جمله اسم house از جمله ی which I bought last week برای شنونده شتاخته شده است.

    3 – اسمی که در جمله ی امری یا خواهشی نام آن برده می شدد.

            - Turn on the radio, please.

            - Please close the door.

علاوه بر موارد یاد شده دیگر کاربردهای The   عبارتند از:

1 – قبل از اوقات مشخص از روز.

in the morning                in the afternoon                  in the evening

2 – قبل از صفات عالی.

the biggest                    the greatest

3 – قبل از آلات موسیقی.

the piano

4 – قبل از کلمه ه ای تئاتر و سینما.

the theater                      the cinema

5 – قبل از اعداد ترتیبی.

the first                          the second

 

6 – در مواقع بیان مالکیت اشیاء . ( مضاف و مضاف الیه).

the wheels of the car                           the door of the house

 

7 – قبل از صفاتی که اشاره به یک گروه خاص دارند.

the lion                    the poor                       the rich                  the Indian

8 – قبل از اسامی سیاره ها.

the planet Mercury.                    

9 – قبل از اسامی منحصر به فرد در جهان.

the sun                the moon           the earth                the sky       the pyramids

10 – قبل از نام خانوادگی که به صورت جمع استفاده شده و به دو یا چند نفر از اعضای خانواده اشاره دارد.

the Johnson                                   the Smiths

11 – قبل از اسامی مرتبط با رسانه ها.

the media                        the radio                   the newspaper

12

 – قبل از طبقات اجتماعی .

the middle class               the elite                         the clergy

13 – قبل از اسامی مرتبط با حمل و نقل.

the bus                    the train                     the airplane               the subway

14 – قبل از اسامی روزنامه ها.

the Christian Science monitor           the Manchester Guardian

15 – قبل از گروه های سیاسی.

the Labor party                  the conservative party                 the communist party

16 – قبل از اسامی سازمان ها، موسسات و بنگاه ها.

the United Nations                the Ford Foundation

 

17 – قبل از عوامل اجرایی دولتی و نظامی.

the Army          the Navy            the air force        the State Militia     the Police

18 – قبل از عنوان های دولتی.

the secretary of state        the prime minister        the king           the mayor

19 – قبل از وقایع یا دوره های تاریخی.

The Middle Ages                         The Civil War                             The Renaissance

                          The First World War

20 – قبل از موقعیت های فیزیکی.

the top               the bottom                the center              the inside    the outside

21 – قبل از اسامی دانشگاه هایی که با حرف اضافه of توصیف شده اند .

the University of Notre Dame           the University Of Michigan

اما              Oxford University

22 – قبل از ساختمان ها.

the Empire State Building               the Coliseum

23 – قبل از اسامی هتل ها.

the Statler Hotel                  the Carlyle Hotel

24 – قبل از اسامی کتابخانه ها و موزه ها.

the Louvre            the Metropolitan Museum                          the Library of Congress

25 – قبل از پل ها ، تونل ها و برج های معروف.

the Brooklyn Bridge                 the Golden Gate Bridge               the Hudson Tunnel

the Eiffel Tower

26 – قبل از اسامی دریاها ، اقیانوس ها و خلیج ها.

the Gulf of Mexico            the Persian Gulf             the red sea      the Indian Ocean

 

 

 

27 – قبل از اسامی رشته کوه ها.

the Rocky Mountains               the Himalaya Mountains

اما              Mount Everest 

28 – قبل از مجمع الجزایر.

 the Hawaiian Islands

اما                Coney Island

29 – قبل از جنگل ها ، بیابان ها ،شبه جزیره ها .

 the Sahara Desert           the Black Forest                   the Iberian Peninsula

30 – قبل از جهت های قطب نما ، نواحی جغرافیایی و نقاط کره ی زمین .

the South              the Middle West       the South Pole             The Equator

31 – قبل از اسامی رودخانه های معروف جهان.

the Nile             the Amazon

32 – قبل از اسامی کتب آسمانی یا خیلی مشهور.

the Bible             the Quran

33 – قبل از اسامی کشورهایی که به صورت متحده یا جمهوری اداره می شود.

 

The United States of America                  the Islamic Republic of Iran

بازدید : 96 جمعه 05 دی 1393 نظرات (0)

باکتریوفاژها (باکتری‌خوارها) یا به اختصار فاژها، ویروس‌هایی هستند که به باکتری‌ها حمله می‌کنند و آن‌ها را از بین می‌برند. این ویروس‌ها برای باکتری‌ها اختصاصی هستند و نمی‌توانند به یوکاریوت‌ها حمله کنند.

تاریخچه

در سال‌های ۱۹۱۵و ۱۹۱۷ دو دانشمند به نام‌های فردریک تاوورت (به انگلیسی: Frederick Twort) و فلیکس دهرله (به انگلیسی: Félix d'Hérelle) در ضمن آزمایش‌های خود به طور اتفاقی به وجود این فاژها پی بردند. این دو دانشمند با رشد باکتری‌های مختلف در محیط‌های کشت مایع متوجه از بین رفتن خود به خود این باکتری‌ها شدند. این دانشمندان پس از مطالعات خود و با صاف نمودن این محیط‌های حاوی فاژ توسط فیلترهای باکتری شناسی، وجود باکتریوفاژها را اثبات کردند.

تعریفتشکیل پلاک فاژی بر روی کلنی‌های باسیلوس آنتراسیس. به محل از بین رفتن باکتری‌ها توجه کنید.

باکتروفاژها ویروس‌هایی هستند که باکتری‌ها را آلوده می‌کنند. انواع بسیار مختلفی از باکتریوفاژها وجود دارند که به گونه‌های خاصی از باکتری‌ها تمایل دارند و فقط میزبان باکتریایی خاصی را آلوده می‌کنند. فاژها مانند سایر ویروس‌ها دارای یک اسید نوکلئیک درونی (DNA یا RNA) هستند که این ژنوم توسط یک پوشش پروتئینی حفاظتی در خارج احاطه شده‌است.

تقسیم بندی باکتریوفاژها

مبنای طبقه بندی باکتریوفاژها نوع اسید نوکلئیک آنها (DNA یا RNA) و بعد از آن، شکل و ساختار آنها می‌باشد. آن‌ها بر اساس ساختار به سه شکل بیست وجهی (به لاتین: Icosahydral) مانند MS2، رشته‌ای (به انگلیسی: Filamentus) یا مارپیچی(به انگلیسی: Helical) مانند M13 و فاژهای دارای سر و دم (به انگلیسی: Head and tail) مانند فاژهای فاژهای T4و λ طبقه بندی می‌شوند.

فاژهای دم دار دارای دو رشته DNA یعنی کادوویرال‌ها (به لاتین: Caudovirales)، بیش از ۹۵% فاژهای موجود در متون علمی را به خود اختصاص داده‌اند و به نظر می‌رسد فراوان ترین نوع فاژ بر روی کره زمین باشند. فاژها توسط کمیته بین‌المللی تاکسونومی ویروس‌ها (به انگلیسی: International Committee on Taxonomy of Viruses) طبقه بندی می‌شوند.[۳] تاکنون ۱۹ خانواده از فاژها شناخته شده‌اند که فقط ۲ خانواده دارای ژنوم RNA و ۵ خانواده دارای انولوپ (پوشش پروتئینی) هستند. در فاژهای دارای ژنوم DNA، فقط ۲ خانواده دارای ژنوم تک رشته‌ای، ۸ خانواده دارای ژنوم حلقوی و ۹ خانواده دارای ژنوم خطی می‌باشند. ۹ خانواده فقط باکتری‌ها را آلوده می‌سازند. ۹ خانواده آرکئا (آرکی باکترها) را آلوده می‌کنند و یک خانواده یعنی تکتی ویریده (به لاتین: Tectiviridae)هم باکتری‌ها و هم آرکئا (آرکی باکترها) را آلوده می‌سازد. مهمترین خانواده‌های فاژها عبارتند از[۴]:

 

  • میوویریده (به لاتین: Myoviridae): در راسته کادوویرال‌ها قرار گرفته‌اند. فاقد انولوپ (پوشش پروتئینی) بوده و دم منقبض شونده دارند. آن‌ها دارای DNA دو رشته‌ای خطی هستند مانند فاژ T4.
  • سیفوویریده (به لاتین: Siphoviridae): در راسته کادوویرال‌ها قرار گرفته‌اند. فاقد انولوپ (پوشش پروتئینی) بوده و دم غیر منقبض شونده طویل دارند. آن‌ها دارای DNA دو رشته‌ای خطی هستند مانند فاژ λ و فاژ T5.
  • پودوویریده (به لاتین: Podoviridae): در راسته کادوویرال‌ها قرار گرفته‌اند. فاقد انولوپ (پوشش پروتئینی) بوده و دم غیر منقبض شونده کوتاه دارند. آن‌ها دارای DNA دو رشته‌ای خطی هستند مانند فاژ T7.
  • لیپوتریکس ویریده (به لاتین: Lipothrixviridae): در راسته لیگامن ویرال‌ها (به لاتین: Ligamenvirales) قرار دارند. آن‌ها طویل بوده، دارای انولوپ هستند و DNA دو رشته‌ای خطی دارند.
  • رودی ویریده (به لاتین: Rudiviridae): در راسته لیگامن ویرال‌ها (به لاتین: Ligamenvirales) قرار دارند. آن‌ها طویل بوده، فاقد انولوپ هستند و DNA دو رشته‌ای خطی دارند.
  • آمپولاویریده (به لاتین: Ampullaviridae): بطری شکل، دارای انولوپ و DNA دو رشته‌ای خطی دارند.
  • بی کاداویریده (به لاتین: Bicaudaviridae): لیمویی شکل، فاقد انولوپ و DNA دو رشته‌ای حلقوی دارند.
  • کلاواویریده (به لاتین: Clavaviridae): طویل، فاقد انولوپ و DNA دو رشته‌ای حلقوی دارند.
  • کورتیکوویریده (به لاتین: Corticoviridae): متقارن، فاقد انولوپ و DNA دو رشته‌ای حلقوی دارند.
  • سیستوویریده (به لاتین: Cystoviridae): کروی، دارای انولوپ و RNA دو رشته‌ای چند قطعه‌ای دارند.
  • فوسلوویریده (به لاتین: Fuselloviridae): لیمویی شکل، فاقد پوشش و DNA دو رشته‌ای حلقوی دارند.
  • گلوبولوویریده (به لاتین: Globuloviridae): متقارن، دارای انولوپ و DNA دو رشته‌ای خطی دارند.
  • گوتاویروس (به لاتین: Guttavirus): بیضوی، فاقد انولوپ و DNA دو رشته‌ای حلقوی دارند.
  • اینوویریده (به لاتین: Inoviridae): رشته‌ای (فیلامنتی)، فاقد پوشش و DNA تک رشته‌ای حلقوی دارند.
  • لوی ویریده (به لاتین: Leviviridae): متقارن، فاقد پوشش و RNA تک رشته‌ای خطی دارند مانند فاژهای MS2 و Qβ.
  • میکروویریده (به لاتین: Microviridae): متقارن، فاقد پوشش و DNA تک رشته‌ای حلقوی دارند مانند ΦX174.
  • پلاسماویریده (به لاتین: Plasmaviridae): پلئومورف (چند شکلی)، دارای انولوپ و DNA دو رشته‌ای حلقوی دارند.
  • تکتی ویریده (به لاتین: Tectiviridae): متقارن، فاقد انولوپ و DNA دو رشته‌ای خطی دارند.
بازدید : 38 جمعه 05 دی 1393 نظرات (0)

اتم کربن می تواند ترکیباتی را بسازد که هم گوناگون اند و هم پایدار. چگونه؟

کربن اتمی است 4 ظرفیتی و می تواند به انواع اتمهای دیگر  از جمله اتمهای کربن دیگر  از طریق پیوند کووالانسی متصل شود.اتمهای کربن با اتصال به یکدیگر می توانند اسکلت کربنی گوناگونی را پدید آورند. انواع اسکلت کربنی عبارتند از خطی، شاخه دار، حلقوی یا ترکیبی از آنها.

روی این اسکلت کربنی گروههای فعال شیمیایی قرار می گیرند که به اسکلت کربنی خواص ویزه ای می بخشند. مثل گروه هیدروکسیل (-OH ) که موجب قلیایی شدن یا گروه کربوکسیل (-COOH ) که موجب اسیدی شدن مولکول می شود.

 

توانایی اتم کربن در تشکیل پیوندکووالانسی و ایجاد ترکیباتی با شکل های گوناگون باعث شده است تا ترکیبات کربن دار بتوانند بسیار پایدار و گوناگون باشند.

بازدید : 29 جمعه 05 دی 1393 نظرات (0)

If you are a really ambitious learner of English, the sentence that you probably most dread to hear from a stranger is "Your English is very good!" This may sound like a compliment, but in fact it means that the person you are talking to has realized that English is not your first language. It is possible that your grammar, pronunciation and intonation are perfect, but you still don't sound like a native speaker. This may be because you don't use the many of the idioms and phrasal verbs that are so prevalent in spoken English, or because you don't use question tags.

Question tags are an important part of everyday communication and perform many different functions. For example, they can be used to get a conversation started or keep it moving; they can soften an order to do something or they can be a more polite way to request information.

 

Apart from the difficulty of knowing when to use question tags appropriately, the non-native speaker has to learn how to form them and how to say them. The general rule is that you finish a positive statement with a negative tag, and vice versa, using the main verb (if there is no auxiliary) or the first auxiliary verb (if there is an auxiliary).

For example:

It's a lovely day, isn't it?

You've been told about the meeting, haven't you?

You didn't do your homework, did you?

You wouldn't have been able to do it, would you?

How you say the tag depends on the function of the tag. The following sentence, when seen written down, is ambiguous.

You haven't seen Sascha, have you?

This could be a genuine question; i.e. I don't know if you have seen him or not and I want you to tell me. (In this case the tag would be stressed and said with rising intonation). Or it could confirming what I know to be true and expecting an response like: "No, he hasn't been here all day." (In which case, the tag would not be stressed, and it would be said with falling intonation.)

 

Quiz

 

See if you can finish the following sentences with the correct question tag. The first ones are relatively easy, but then they get more difficult!

 

  • You don't like me, ... ...?
  • It isn't raining, ... ...?
  • You've done your homework, ... ...?
  • I'm not late, ... ...?
  • I'm invited to your party, ... ...?
  • You like German food, ... ...?
  • You'll come to my party, ... ...?
  • You remembered to feed the cat, ... ...?
  • Let's play tennis, ... ...?
  • There's a problem here, ... ...?
  • He never says a word, ... ...?
  • Nobody came to your party, ... ...?
  • Don't forget, ... ...?
  • You think you're clever, ... ...?
  • So you think you're clever, ... ...?
  • It's a lovely day today, isn't it?
  • You live in Frankfurt, don't you?
  • Miho can't speak German, can she?
  • You haven't seen Miho, have you?
  • His parents are very old, aren't they?
  • You will remember to call me, won't you?
  • You're coming, aren't you?
  • Do listen, will you?
  • Let's have a beer, shall we?
  • He doesn't know what he's doing, does he?
  • This is really boring, isn't it?

 

 

Answers

  • You don't like me, do you?
  • It isn't raining, is it?
  • You've done your homework, haven't you?
  • I'm not late, am I?
  • I'm invited to your party, aren't I?
  • You like German food, don't you?
  • You'll come to my party, won't you?
  • You remembered to feed the cat, didn't you?
  • Let's play tennis, shall we?
  • There's a problem here, isn't there?
  • He never says a word, does he?
  • Nobody came to your party, did they?
  • Don't forget, will you?
  • You think you're clever, don't you?
  • So you think you're clever, do you?
  • He's read this book, hasn't he?
  • He read this book, didn't he?
  • He's reading this book, isn't he?
  • He reads a lot of books, doesn't he?'
  • He'll read this book, won't he?
  • He should read this book, shouldn't he?
  • He can read this book, can't he?
  • Today's lesson is hard, isn't it?
  •  The kids can't sing that song, can they?
  • Toshi likes fishing, doesn't he?
  •  Susan is sick today, isn't she?
  •  Mike can play the piano, can't he?
  •  You will go there, won't you?
  • Andrew doesn't study much, does he?
  •  The dogs aren't hungry, are they?
  •  She can't cook, can she?
  •  You won't see her, will you?
  • I’m the fastest, aren’t I?”
  • I’m not fat , am I?
  • George was not there, was he?
  • I will never stay in that hotel again. Will you?
  • You wear size 2, don't you?
  • Peter was born on March 2, wasn't he?
  • We live on Cherry St, don't we?
  • We're meeting later this afternoon, aren't we?
  • The sun won't shine today, will it?
  • Peter enjoys going to movies, doesn't he?
  • They don't work at this company, do they?
  • Jennifer is studying at the moment, isn't she?
  • We aren't walking, are we?
  • Jack bought a new house, didn't he?
  • I didn't leave my wallet at home, did I?
  • Andy was working when you arrived, wasn't he?
  • They weren't waiting for you, were they?
  • Harry has lived in New York for a long time, hasn't he?
  • We haven't visited our friends in Chicago this year, have we?
  • They had finished before he arrived, hadn't they?
  • But you don't really love her, do you?
  • This'll work, won't it?
  • Oh you think so, do you?
  • Well, I couldn't help it, could I?
  • But you'll tell me if she calls, won't you?
  • We'd never have known, would we?
  • Oh you do, do you?
  • The weather's bad, isn't it?
  • You won't be late, will you?
  • Nobody knows, do they?
  • You never come on time, do you?
  • You couldn't help me, could you?
  • You think you're clever, do you?
  • So you don't think I can do it, don't you? (British English)
  • Shut up, will you!
  • She can hardly love him after all that, can she?
  • Nothing will happen, will it?
  • Now, let's check your understanding of tag questions, shall we?
  •  

Tom will think about it, won't he?

They won't be able to come to the party, will they?

He never came again, did he?

She can rarely come these days, can she?

You hardly ever came late, did you?

I barely know you, do I?

 

You would scarcely expect her to know that, would you?

امتحان

در عمل باکتریهایی که دارای خواص یکسانی باشند بندرت یافت می‌شوند، حتی باکتریهایی که از یک سلول منشا می‌گیرند ممکن است از نظر یک یا چند صفت با یکدیگر متفاوت باشند. این تفاوتها نتیجه تغییراتی است که به علت جهش ژنی یا موتاسیون در سلولهای باکتریایی پدید می‌آید. این باکتریهای تغییر یافته ، موتانت Mutant نامیده می‌شوند که از نظر بعضی از خواص نظیر ساختمان آنتی ‌ژن ، حساسیت در مقابل آنتی بیوتیکها و … با سایر باکتریهای مشابه اختلاف دارند.

1443 634821619840204765 l مقاله ای کامل در مورد باکتری ها

سهولت تغییرپذیری در باکتریها مربوط به سرعت تقسیم آنهاست. زمان تقسیم یا مدت زمانی که برای تولید یک سلول جدید در باکتریها لازم است، حدود ۲ دقیقه و در مورد انسان ۲۰ سال است. مثلا یک سلول باکتری در مدت ۱۸ ساعت ۵۴ نسل بوجود می‌آورد. درحالیکه برای ایجاد همین تعداد نسل انسان بیش از ۱۰۰۰ سال زمان لازم است. پس جهش ژنی در باکتریها نسبت به موجودات عالی خیلی سریع و قابل ملاحظه است.





باکتریها

در عمل باکتریهایی که دارای خواص یکسانی باشند بندرت یافت می‌شوند، حتی باکتریهایی که از یک سلول منشا می‌گیرند ممکن است از نظر یک یا چند صفت با یکدیگر متفاوت باشند. این تفاوتها نتیجه تغییراتی است که به علت جهش ژنی یا موتاسیون در سلولهای باکتریایی پدید می‌آید. این باکتریهای تغییر یافته ، موتانت Mutant نامیده می‌شوند که از نظر بعضی از خواص نظیر ساختمان آنتی ‌ژن ، حساسیت در مقابل آنتی بیوتیکها و … با سایر باکتریهای مشابه اختلاف دارند.

1443 634821619840204765 l مقاله ای کامل در مورد باکتری ها

سهولت تغییرپذیری در باکتریها مربوط به سرعت تقسیم آنهاست. زمان تقسیم یا مدت زمانی که برای تولید یک سلول جدید در باکتریها لازم است، حدود ۲ دقیقه و در مورد انسان ۲۰ سال است. مثلا یک سلول باکتری در مدت ۱۸ ساعت ۵۴ نسل بوجود می‌آورد. درحالیکه برای ایجاد همین تعداد نسل انسان بیش از ۱۰۰۰ سال زمان لازم است. پس جهش ژنی در باکتریها نسبت به موجودات عالی خیلی سریع و قابل ملاحظه است.





تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
تابلوها ی معروف دنیا
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 32
  • بازدید سال : 455
  • بازدید کلی : 3,602